-
مداد و پاک کن
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1394 13:35
گفتگو : مداد_و_پاک_کن مداد : متاسفم پاک کن : چرا ؟ تو هیچ کار اشتباهی نکردی مداد متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر می شوی پاک کن اما برای من مهم نیست من ساخته شده ام تا هر...
-
فکر هرزه
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1394 13:10
نگاه که هرزه باشد، حجاب هم که داشته باشی... آنطور که میخواهند تو را تصور می کنند پس فکری به حال مغزهای هرزه کنیم نه حجاب زنان...
-
مادر...
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1394 22:10
میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانه موجودی دیگر . میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است. نه خود زن های حامله و نه رهگذرها. مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند . انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان...
-
زخم و نمک
چهارشنبه 26 شهریورماه سال 1393 15:59
زخم هایت را پنهان کن ! اینجا مردم زیادی با نمک شده اند...
-
ای کاش!
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1393 17:54
-
وفا
شنبه 15 شهریورماه سال 1393 18:08
-
مکافات عمل
شنبه 15 شهریورماه سال 1393 18:06
-
!!!
شنبه 8 شهریورماه سال 1393 14:51
-
please don`t care about it
شنبه 8 شهریورماه سال 1393 14:48
-
زندگی...
شنبه 8 شهریورماه سال 1393 14:35
-
برای همسرم...
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1393 14:20
متشکرم برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی . برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی . برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی . برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی . برای همه وقت هایی که با من شریک شدی . برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی . برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی . برای همه وقت...
-
به دنبال خدا نگرد...
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1393 12:11
به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست!! خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست !! به دنبالش نگرد!! خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست!! خدا در قلبی است که برای تو می تپد !! خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد!! خدا آن جاست !! در جمع عزیزترین هایت!! خدا در دستی است...
-
توصیه های یک مشاور روانشناس
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1393 11:48
توصیه های یک مشاور روانشناس وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد. اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد. دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید. هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید. رفتار آرامتر همیشه بهتر است. قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز...
-
رفتار خلاف قوانین !!!
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 13:00
دو راهب در مسیر زیارت خود ، به قسمت کم عمق رودخانه ای رسیدند . لب رودخانه ، دختر زیبائی را دیدند که لباس گرانقیمتی به تن داشت . از آنجائی که ساحل رودخانه مرتفع بود و آن دختر خانم هم نمیخواست هنگام عبور لباسش آسی ب بیند ، منتظر ایستاده بود . یکی از راهب ها بدون مقدمه رفت و خانوم را سوارکولش کرد . سپس او را از عرض...
-
آبی تر از آب..
شنبه 19 آذرماه سال 1390 12:58
نه از خاکم ، نه از بادم نه دربندم ، نه آزادم نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم ، نه فرهادم ****** نه از آتش ، نه از سنگم نه از رومم ، نه از زنگم فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دلتنگم ****** چه غمگینم ، چه تنهایم نه پنهانم ، نه پیدایم نه آرامی به شب دارم نه امیدی به فردایم ****** چه امیدی ، چه فردایی چه پنهانی ، چه پیدایی...
-
از آدمها دلگیرم...
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 14:35
آدمها چه موجوداتی دلگیری هستند وقتی سوزنشان را نخ میکنی تا برایت دروغ ببافند ... چقدر میچسبد گوشه ای بنشینی و تماشایشان کنی و در دلت بخندی تا هیچ کس با خنده های توبه عقده هایش پی نبرد از آدم ها دلگیرم که خوب های خودشان را از بد ِ تو مو شکافی میکنند و بد هایشان را در جیب های لباس هایی که دیگر از پوشیدنش خجالت میکشند...
-
چند لحظه مکث
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 12:55
ما میان این جهان درون یک قفس هر کداممان به سوی مقصد تازه می پریم؛ خوش به حال آن پرنده ای که بی خیال گوشه قفس نشته است.. به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد به حرفی گوش بسپار که بلند زده می شود؛ حرفهای در گوشی جنین هایی هستند که مرده به دنیا می آیند دستی را...
-
عزیزترین بخش زندگیت
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 11:52
بچه ای نزد شیوانا رفت ( در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند ) و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ." شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که...
-
شکرگزار فقیر
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 12:35
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند ". تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست . تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را...
-
قوانینی که بچه ها در مدرسه یاد نمی گیرند!
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 11:39
متاسفانه ، چیزهایی وجود دارند که بچه ها در مدرسه باید یاد بگیرند اما در واقع این اتفاق نمی افتد .در اینجا چند قانون کلی که در دوران تحصیلی آموزش داده نمیشوند را مرور می کنیم ... قانون اول. زندگی عادلانه نیست. اینهمه دین و بقیه داستانها برای همین وجود دارند. یک نوجوان یا یک دکتر سی ساله که تازه در شرکتی استخدام شده...
-
راستی و صداقت
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 15:14
راستی و صداقت روزی از روزها، پادشاهی سالخورده که دو پسرش را در جنگ با دشمنان از دست داده بود، تصمیم گرفت برای خود جانشینی انتخاب کند. پادشاه تمام جوانان شهر را جمع کرد و به هر کدام دانه ی گیاهی داد و از آنها خواست، دانه را در یک گلدان بکارند تا دانه رشد کند و گیاه رشد کرده را در روز معینی نزد او بیاورند. پینک یکی از...
-
روز تبلیغات
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 15:21
یکی از سناتورهای معروف آمریکا، درست هنگامی که از درب سنا خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد . روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و سن پیتر از او استقبال کرد. «خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر شما هم درک می کنید...
-
خاک
شنبه 22 مردادماه سال 1390 16:02
مشتی خاکم. سبک و آزاد و بی تعلق . نامی ندارم و کسی مرا نمی شناسد با باد سفر می کنم. گاهی در باغچه ای کوچک اقامت می کنم تا به ریشه ای کمکی کنم و غذای گیاهی کوچک را به او برسانم و گاهی به بیابان می روم تا خلوتی کنم و از خورشید، سکوت و سوختن بیاموزم بسیاری اوقات اما خاک پای عابرانم خاک پای هر کودک و هر پیر و هر جوان سال...
-
در جستجوی خدا...
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 11:08
در جستجوی خدا کوله پشتیاش را برداشت و راه افتاد . رفت که دنبال خدا بگردد و گفت: تا کولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت . نهالی رنجور و کوچک کنار راهایستاده بود، مسافر با خندهای رو به درخت گفت: چه تلخ است کنار جادهبودن و نرفتن؛ درخت زیرلب گفت : ولی تلخ تر آن است که بروی وبیرهاورد برگردی....
-
کامیون حمل زباله
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 11:50
کامیون حمل زباله روزی من با یک تاکسی به فرودگاه می رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت.ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد ! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما...
-
دعا
شنبه 1 مردادماه سال 1390 11:30
دعا با فرارسیدن یکی از جشنهای مقدس در هند زنی فقیر که شوهرش فلج بودبه 3 فرزند گرسنه اش قول داد که در روز جشن مواد خوراکی کافی برای آنها تهیه کند.آن زن اطمینان داشت که خداوند پول کافی برایش خواهد فرستاد تا بتواند در روز جشن فرزندان گرسنهء خود را سیر کند.او به پشتوانهء این ایمان وارد فروشگاهی شد و تقاضای مواد خوراکی...
-
خارپشتها...
سهشنبه 21 تیرماه سال 1390 12:35
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند... وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر میشدند ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد بخاطرهمین تصمیم گرفتند ازهم دور شوند ولی از سرما یخ زده میمردند... ازاینرو مجبور بودند یا...
-
کوچک؛ متوسط یا بزرگ
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 12:44
انسان یعنی یه جستجوی دائم برای کشف خودش و دنیای اطرافش عجیبه که هر چقدر هم به مقصد و منظورش نزدیکتر می شه، تنهایی هاش بیشتر و بیشتر می شن این تنهایی هم نه از سر دشمنی با بقیه همنوعاشه، نه از سر بی کسی فقط برا تعمق تو ذات و وجود خودشه کم حرف تر میشه چون تازه خدای بزرگش رو می شناسه و درکش می کنه اونوقت با چشمهای دنیاییش...
-
جملاتی زیبا از دکتر شریعتی
شنبه 28 خردادماه سال 1390 12:52
جملاتی زیبا از دکتر شریعتى می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم ! ****************************** زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت...
-
انتظار
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 12:25
انتظار از دریچه، با دل خسته، لب بسته، نگاه سرد می کنم از چشم خواب آلود خود صبحدم بیرون نگاهی در مه آلوده هوای خیس غم آور پاره پاره رشته های نقره در تسبیح گوهر در اجاق باد، آن افسرده دل آذر کاندک اندک برگ های بیشه های سبز را بی شعله می شوزد من در اینجا مانده ام خاموش بر جا ایستاده سرد وز دو چشم خسته اشک یاس می ریزم به...